نفس مامان محمد منصورنفس مامان محمد منصور، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

تقدیم به دومین ستاره درخشان زندگی ما

Hello 
Hi Glitter Graphics and Scraps for Orkut, Myspace, Hi5

 

 حضرت محمد (ص) میفرمایند: "

هر کس در کتابي يا نوشته اي بر من صلوات بفرستد

       ( يعني صلوات را بنويسد ) تا نام من در آن کتاب هست ملائکه

                                           براي او از درگاه حق طلب آمرزش مي کنند.

" اللهُم صّل علي محمّد و آل محمّد

و عجل فرجهم"

 

سلام

اول گفته بودم نی نی من تو راهه....این کلبه پر از خاطرات زیبا  رو براش درست کردم تا انشاالله وقتی به دنیا اومد و بزرگ شد از خوندن این مطالب لذت ببره ولی الان دیگه نی نی من بدنیا اومده و کم کم داره بزرگ میشه ،آقا میشه ، مرد میشه ایشالاه که وقتی اینو می خونه خوشش بیاد

رفتن به دیلم دراسفندماه

یه سلام پر از انرژ ی به گل پسرم دوباره اومدم تا خاطراتت رو ثبت کنم امروز ۹۳/۱۲/۱۶ والان هم راحت خوابیدی   حالا می خوام از آخر به اول برات تعریف کنم   جان مادر ؛ روز پنجشنبه صبح زود رفتیم دیلم تو از شب قبلش که دیدی دارم وسایلم رو جمع می کنم گفتی کجا می خوایم بریم گفتم دیلم . ب عد تو گفتی بریم اونجا برام تفنگ بخری  گفتم آره نمیدونم از کجا میدونستی که اونجا بازار داره بعد چادر و که دیدی کفتی این چیه گفتم چادر و گفتی اونو بازش کنیم بخوابیم توش دوباره گفتی مثل مال آقاس  پسیدم ازت آقا کیه گفتی ا ون که تو تلویزیونه تازه فهمی...
17 اسفند 1393

از شیر گرفتن جیگرم

چه روز خوبی بود روزی که مسئول آزمایشگاه جواب آزمایش بارداریم رو مثبت اعلام کرد... خیلی هیجان زده بودم... انگار تموم دنیا رو به من داده بودن... حس زیبای دوباره مادر شدن ..  اونقدر خوشحال بودم که هر روز باهاش حرف می زدم... دیگه شده بود مونس و هم رازم، جزئی از وجودم... اونم باهام تو روزای خوشی و ناراحتی همدردی می کرد و با ورجه وورجه کردن تو بطنم اظهار وجود می‌کرد و یه جورایی نشون می‌داد که تنها نیستم و باز هم دارم مادر میشم ... ر وزی که به دنیا اومدی زیباترین روز زندگیم بود هر چند خیلی درد و سختی کشیده بودم اما بعد از دیدن چهره ماه و ظرافت تن و بدن و دستاش...
5 تير 1393

ماه صفر و حادثه بسیار تلخ این ماه

  در واپسین دقایق غروب آخرین روز ماه محرم، هلال ماه صفرالمظفر     در آسمان پدیدار مى گردد و فرا رسیدن این ماه ظفرمند     را به جهانیان مژده مى دهد.     درباره ماه صفر    ماه صفر دومین ماه قمری پس از محرم است. در دوران جاهلیت آن را ناجز می‌نامیدند. صفر از ریشه «صفر» به معنی تهی و خالی است. دلیل نامگذاری آن این است که چون این ماه پس از ماه محرم است و مردم دوران جاهلیت در ماه محرم - به دلیل اینکه از ماههای حرام بود- از جنگ دست می‌کشیدند، با فرارسیدن ماه صفر به جنگ روی می‌آوردند و خانه‌ها خا...
30 آذر 1392

شب یلدا ی 92

شب یلدا یا «شب چله» شب اول زمستان و درازترین شب سال است. و فردای آن با دمیدن خورشید، روزها بلند تر می شود به همین دلیل ایرانیان باستان، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا می کردند.   شعر کودکانه ؛ شب یلدا سی ام آذره و یک  شب زیبا یه  شب بلند به اسم شب یلدا شب شب نشینی و شادی و خنده شبی که واسه ی همه خیلی بلنده همه ی اهل خونه خوشحال و خندون آجیل و شیرینی و میوه  فراوون شب قصه گفتن و یاد قدیما قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره جای پاییز ر...
30 آذر 1392

مشهدی شدن گل پسرم

سلام به مشهدی محمد منصور جونم   زیارتت قبول باشه عزیزم   بالاخره امروز دوباره تونستم پای نت بیام و دوباره شروع به نوشتن خاطراتت کنم ا مروز٩٢/٧/٩  روز بزرگیه و  این روز دحوالارض نام داره   دحوالارض میدونی به چه معنیه ؟     پس درست گوش کن تا جونم برات بگه که :   روز "دحوالارض" را دريابيم   امشب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) متولّد شده‌اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه را روزه داشته است. روزی که...
24 آذر 1392

از عید غدیر الی ............

پایان نه ماه انتظار و اکنون در آغوش منی و شروعی دوباره ....از نو ..... با تو ... در تابستانی زیبا . به شکرانه باز مادر و پدر شدنمان ؟ جشن میگیریم . برای بودنت لحظه به لحظه ؟ از جان مایه میگزاریم . لبخند شما  با چشمهایی زیبا ...... و این یعنی بودن ؟رستن ؟ پایداری و خواستن . الهی . کودکانم ؟ یگانه هایم ؟ هستی هایم ؟ در پناه تو .     یه سلام پر از عشق به پسمل مامان   عیدت مبارک نازنینم   روز پنجشنبه ٩٢/٨/٢ ساعت ٥ رفتیم تولد امیر مهدی جان و چون شوشتر خونه خواهر زن عمو اشرف دعوت بودیم ،به همین خاطر زیاد تولد نموندیم و طرفای ساعت ٦ بود رفتیم شوشتر ر...
24 آذر 1392

از خرابکاری گرفته تا........

    سلام جیگر امروز شنبه 92/7/27 و ما دیشب از شوشتر برگشتیم حالا می خوام در مورد حال گیری امروز خودم برات تعریف کنم پای نت نشستم تا در مورد این چند روز برات بنگارم که تو اجازه ندادی و مرتب رو کیبرد میزدی و یا موس رو می خواستی و حالا که از سر خر شیطون گایین اومدی و می خواستی با اسباب بازیهات بازی کنی دیدم که پی پی کردی و گفتم اول تو رو بشورم بعد بشین و مطالبو بنویسم بعد تو رو تو دستشویی بردم و شستم و تو اتاق گذاشتم و تا رفتم برات پوشک بیارم دیدم تو پذیرایی نشستی و دوباره پی پی می کنی و حسابی زده حال بهم زدی و عصبانی شدم ولی فوری خودمو کنترل کردمو گفتم : اشکال نداره بچست ...
24 آذر 1392

دومین ماه محرم و باز رفتن به شیر خوارگاه

  زائر حسين اگر در آتش هم باشد نجات مى يابد سيد بن طاووس عليه الرّحمه از محمد بن احمد بن داوود نقل كرده است كه مى گفت : من همسايه اى داشتم كه او را على بن محمد مى گفتند. گفت كه من هر ماه يك مرتبه به زيارت امام حسين (ع ) مى رفتم . و چون سنّم بالا رفت و جسمم ضعيف شد مدّتى به كربلا نرفتم ، و بعد از مدّتى پياده روانه شدم ، و در مدّت چند روز به كربلا رسيدم ، زيارت كردم و نماز خواندم و چون به خواب رفتم ديدم كه حضرت امام حسين (ع ) از قبر بيرون آمده و به من مى گويد: چرا مرا جفا كردى ؟ و قبل از اين به من نيكوكار بودى ! گفتم اى سيّد جسمم ضعيف شده است و پايم بى قوّت شده است و در اين وق...
24 آذر 1392

از روز کودک مبارک تا عید قربان

امروز 16 مهرماه و روز کودکه و من این روز رو بهت تبریک میگم   هدیه من به تو ": تمام وجودم و دلی پر از عشق که تقدیم تو باد           کاش میشد همیشه کودک بود زندگی شادی و عروسک بود کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود و تفریقی نبود کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم لا اقل یک روز کودک می‌شدیم اگر کودک نبود ، نه پدر معنا داشت ، نه هیچ مادری بهشتی می شد . روز کودک مبارک . . .   سلام پسملکم الان تازه از شوشتر رسیدیم الان ٦/١٩ ساعت ١/٣٨ دقیقه نیمه شبه و چون تو بی خ...
29 مهر 1392