نزدیک شدن به عید فطر و اولین دویدن جوجوم
واااااااااااااای ی ی ی ی ی دیگه دارم میترکم " خدای من چیکار کنم
یا نوبت توه یا نی نی وبلاگ >
الان چند باره تا مطلبام رو مینویسم و هنوز کامل
نشدن یا تو از خواب بیدار میشی و شیر می خوای
و بعداز شیر دادنت برمی گردم تا ادامه بدم این بار
نوبت اینتر نته که سرعتش کم میشه و یا کامپیوتر قفل
می کنه و یا نی نی وبلاگ قطع میشه و دو باره باید
از اول بنویسم نمی دو نم که چیکار باید بکنم
هر کی به من میرسه هی میگه چرا مطلب نمیزاری ؟
خدا وکیلی به نظرتون هرکی جای من بود ادامه میداد؟
الان هم که ماشالاه بیدار شدی و می خوای رو پام
بشینی و وقتی اینجایی هم یا رو کیبورد می زنی
یا موس رو می گیری و نمیزاری چیزی بنویسم
اینجا یکی نیست به داد من برسه...........
نیلوفر و محمد منصورجان : تولد واقعی من ، لحظه شنیدن
آهنگ زیبای شروع زندگی شماهاست. لحظه ای که
صدای گریه تان را از عمق وجود شنیدم ،خواستم
در آغوش بگیرمتان اما دست هایم حس نداشت اما در
گوشتان زمزمه کردم عزیزانم ، تنها دلایل بودنم دوستتان
دارم و تا ابد به یادتان خواهم ماند
باقلوای مامان نمیدونم که چه موقع این نوشته ها و
خاطراتی را که از صمیم قلب برات نوشتم رو خواهی
خواند و نمی دانم که آیا اون روز خواهم بود یا خیر
ولی این رو بدون که دیوانه وار تو و آجی نیلوفرتو دوست
دارم و می پرستمتون و شماهارو برای همیشه
دست خدا میسپارم
دوستدار وهمیشه به یاد شما مامان زهرا
امروز سه شنبه 92/5/15 من وتو میریم بدو بدو
این شعر از نیلوفر جون
شب که می خواستیم از آموزشگاه بیایم خونه ،وقتی از در
زدیم بیرون تو شروع به دویدن کردی و پیش ماشین رفتی
و این اولین دویدن تو بود
یکی دیگه از شاهکارهات اینه که : هرکجا هر وسیله ای
می بینی و یا از تو کشو لباساتو در میاری
و میندازی توی ماشین لباسشویی
ماه رمضان امسال هم کم کم داره تموم میشه و
به عید فطر نزدیک میشیم یا فردا آخرین
روز است یا پنج شنبه
امسال خمس زکات رمضان هر نفر 3500 تومان اعلام شد
و ما چهار نفر باید 14000 تومان گرداخت کنیم و این
دومین سالی است که سر روزه برات کنار میزاریم
امسال با وجود گرمای زیاد اهواز، که فکر نمی کردم
به دلیل شیر دادن بتونم کامل بگیرم ولی خدا کمک کرد
و تونستم از این امتحان سر بلند بیرون بیام و انشالاه که
تونسته باشم دست پر این ماه رو بگذرونم
یکی دیگه از شاهکارات :
امروز اجی نیلوفر در حال ترانه خوندن دستاشو (انگشت های اشارشو)
تکون می داد .
یه دفعه دیدم تو هم به تقلید از اون دست هاتو تکون میدی(عین حرکات تتلو تو
ویدئو هاش)و با دهنت صدا در میاری و خودت هم از این کارت خندت میگرفت
و قهقه می زدی .
ارایش کردنو هم خیلی دوس داری و وقتی اجی نیلوفر وا٣ت رژ میزنه دهنتو
باز می کنی و عین مجسمه بدون حرکت میشینی.
از وقتی هم که دندون اوردی وقتی شیر میخوری منو گاز میگیری و
وقتی هم باهات دعوا می کنم میخندی و دستت رو میذاری رو
چشات به علامت شرمندگی
همونطور که قبلا گفته بودم ، ماشین سواری رو خیلی دوس داری و
همیشه تا ماشینو میبینی به سمت من هُل میدی تا منم به سمتت
هُلش بدم و با هم بازی کنیم .
وقتی که تو از خواب پا میشی دیگه هیچ کس حق خوابیدن نداره ومیای
یک به یکمونو بیدارمیکنی و موهای اجی نیلوفرو میکشی و محکم تو
سرو صورت بابایی میکوبی .
حلول ماه عید و شادی مسلمین است.
پایان ماه روزه، برای صائمین است
نشاط و افتخار و شادی و سربلندی
از محک الهی برای مؤمنین است
————————- اس ام اس عید فطر ———————–
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود ……. صد حیف از این بساط که برچیده می شود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت ……. خوشبخت آن کسی ست که بخشیده می شود
رمضان آمد و روان بگذشت ……. بود ماهی به یک زمان بگذشت
————————- اس ام اس عید فطر ———————–
خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم که حاصل دسترنج یکماه ی خود
را در رمضان، از این به بعد هم حفظ کنیم.(آمین)
————————- اس ام اس عید فطر ———————–
همیشه وقتی مهمونی ها تموم میشه، حس غریبی دارم…
چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه…
خدایا خیلی سعی کردم قدر این مهمونی رو بدونم ولی بازم احساس
می کنم نتونستم…
یعنی سال بعد هم ما رو دعوت می کنی؟
پیشاپیش این عید بزرگ
رو به همه تبریک میگم
پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مصيبت ما را در
اين ماه جبران كن و روز فطر را بر ما عيدى مبارك و خجسته
بگردان و آن را از بهترين روزهايى قرار ده كه بر ما گذشته
است: كه در اين روز بيشتر ما را مورد عفو قرار دهى و
گناهانمان را بشويى و بر ما ببخشايى گناهانى را كه
در پنهان و آشكارا انجام داديم... خداوندا! در اين روز
عيد فطر، كه براى مؤمنان روز عيد و خوشحالى و براى
مسلمانان روز اجتماع و گردهمايى است، از هر گناهى
كه مرتكب شدهايم و هر كار بدى كه كردهايم و هر نيت
ناشايستهاى كه در ضميرمان نقش بسته استبه سوى تو
باز مىگرديم و توبه مىكنيم، توبهاى كه در آن بازگشتبه
گناه هرگز نباشد و بازگشتى كه در آن هرگز
روى آوردن به معصيت نباشد.
بارالها!اين عيد را بر تمام مؤمنان مبارك گردان و در اين روز،
ما را توفيق بازگشتبه سوى خود و توبه از گناهان عطا فرما
لذا حضرت على (ع) در ويژگىهاى عيد فطر مىفرمايند:
1- روزى كه نيكوكاران ثواب مىبرند.
2- روزى كه گنهكاران زيان مىبينند.
3- شبيهترين روز به روز قيامت است.
٤- روز عبرت گرفتن.
5- روز بشارت غفران و بخشش الهى.
هر وقت که عید اعلام شد میریم شوشتر و همه
پنج شنبه شب خونه عمو محمود و هم جمعه شب
خونه مهین خانم دعوتیم و هر وقت برگشتم ادامه
این روزا و اتفاقاتی رو که قراره بیوفته رو برات مینویسم
سلام عسلم عیدت مبارک باشه الهی.
همونطور که گفتم روز 5 شنبه رفتیم شوشتر و برای
افطار خونه ی عمو محمود بودیم ،
اونشب عمو محمود کلی باهات فوتبال بازی کرد و
شوت کردن توپ ( با پا ) رو از عمو محمود یاد گرفتی .
روز جمعه هم عید بود و برای عید دیدنی به خونه ی
چندتا از فامیل ها رفتیم .
اونروزهم تقلید چند کلمه ی جدید رو هم یاد گرفتی ؛
مثلا وقتی بهت میگفتیم بیپ تو هم تکرار می کردی ،میگفتیم
بوق تو هم میگفتی بوق ؛ یا بیپ تو هم همون رو تکرار می کردی
کلمه ی یخ رو هم یاد گرفتی و به یخ میگی : دَخ .
یخ خوردن رو هم خیلی دوس داری .
الهی فدات بشم نمی دونم چرا هر چی می خوای اول یاد بگیری
رو با حرف د یاد می گیری
شام هم خونه ی مهین خانم دعوت بودیم و تو اون شب
یاد گرفتی موقع رقصیدن دستاتو هم تکون بدی و بالای سرت ببری .
قبلاً از صدای موزیک می ترسیدی ولی الان تا صدای موزیک
بیاد شروع به رقصیدن میکنی و با دهن هم صدا در میاری.
خونه ی عزیز جون که بودیم تو میرفتی لوازم ارایش های
خاله هاتو برمیداشتی و یه اینه هم دستت می گرفتی و
می خواستی خودت رو ارایش کنی ؛
مثلا رفته بودی رژ خاله جونو برداشته بودی یه اینه هم گرفته
بودی دستت و می مالیدی رو لبات .
یه دفعه هم ابر کرم پودر رو برداشته بودی و روی لپ ها
و پیشونیت می کشیدی .
وقتی هم دستمال کلینکس می بینی میمالی به دست
و صورتت و همه ی دستمال ها رو حروم می کنی .
جمعه شب هم رفتیم پارک و سوار تاب
، سرسره و الاکلنگ شدی و بعد از کلی بازی کردن
با زور از تو تاب درت اوردیم
تا بریم خونه ، بعد از اون هم یه ماشین کنترلی دیدی و
میدویدی دنبالش تا بگیریش .
بعد از اون ساعت 3 نصفه شب کلی گریه کردی که اب بیازی
کنی ، واسه همین عزیزجون بردت تو حیات تا اب بازی کنی .
امروز هم 19/5 قبل از این که بریم کنار اب خاله نرگس داشت
وسایل رو میذاشت تو ماشین و تو هم رفتی دنبالش .
وقتی خاله نرگس برگشت ، تو رو پیشش ندیم و
وقتی سراغتو گرفتم ، گفت نمیدونم . دنبالت گشتیم و
دیدیم تو دستشویی نشستی و با افتابه و شیلنگ
آب ، بازی می کنی .
بعد از اون با عمو حسین و عمو بهروز و ... رفتیم کنار اب و
عمه خدیجه تو رو برد توی اب وکلی اب بازی کردی و بهت یاد داد
که سنگ پرت کنی تو اب . موقع برگشتن به اهواز بهت
گفتم خاله نرگس رفت و تو تکرار کردی دف(به رفت میگی دف)
و یهو زدی زیر گریه و هی می گفتی دف دف خلاصه با زور گریه ات
رو بند آوردیم
قبل از رفتن به شوشتر تو عکس نی نی ها عضو شده بودی
و قرار بود وقتی آماده شد اطلاع بده و حالا که
برگشتیم دیدم که عکستو گذاشتن
تازگیا یاد گرفتی مثله دروازه پاهاتو وا میکنی و سر پا می ایستی ، و سرت و پیشونیتو میزاری رو زمین و از بین پاهات اونورو نگاه میکنی .
( شوشتریها عقیده دارند وقتی بچه ای دروازه وا کنه یعنی
میخواد مهمان بیاد پیشت .)
قبلن وقتی می خواستی از کسی چیزی بگیری می گفتی ده ( یعنی بده ) اما جدیدا موقع دادن چیزی به کسی میگن ده.ماشالله هزار ماشالله خیلی دست و دلبازی و هرکی هر چیزی که داری رو ازت بخواد بهش میدی
.
ادامه مطلب هم داریم
بهت گفته بودم در کشو رو ببند و تو ناراحت شده بودی
حالا این کشو رو هی باز کنو ببند تا دستتو بگیره
دیدی به حرفم گوش ندادی تا دستتو گرفت
یاد گرفتی اینو میاریو پشتتو می خوای باهاش بخارونی
مامان خوب می خارونم
تا این سبدو می بینی اونو میاری و می گی تاب تاب
اینم از کاردستی نیلوفر جونم
چون به لوازم آرایش علاقه داری تو رو اینجوری کرد
عمو محمود داره بهت شوت کردن توپ با پا رو یاد میده
خودم - محمد متین و سرورالسادات جون
بیا با هم توپ بازی کنیم
دیدیم که رفتی بین مبلا و بیرون نمیای وقتی بیرون اومدی دیدیم که توپو آوردی بیرون
محمد منصور داری چیکار می کنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
دارم توپو در میارم
جارو دستی رو تا دیدی بهش علاقهمند شدی
ببینم تو لیوان چه خبره
واااای این داره لیوان می خوره
اول من شما رو نگاه می کنم
حالا شما منو نگاه کنید
بفرمایید میوه
من اول انگور می خورم بعد اون میوه ای رو که تو دستمه
وااای ریختمشون رو زمین تا کسی ندیده جمعشون کنم
به تاب بازی چقدر خوبه
من می خوام برم بالا
آفرین با کمک خاله نرگس رسیدی بالا
سوار آلاکلنگ
چون دیدم از جارو عمومحمود اینا خوشت اومده بود اینو برات خریدم
تا اونو میبینی باهاش جارو می کنی
لیوانو هم از پارک خریدم
زنگولتو که به پات گذاشته بودم هی میرفتی و میومدی که اون صدا بده
می خواستم زنگولتو در بیارم که گریه کردی و اونو می خواستی
باشه عزیزم گریه نکن درش نمیارم
بعضی وقتا میری تو تخت و تاب تاب بازی می کنی
من خوابم میاد یکی تختمو تکون بده
تاب تاب می خونی
من دارم یخ می خورم
در حال خوردن یخ بودی که از دستت افتاد و هر کاری کردی نتونستی با دست اونو از زمین
بلند کنی و یهو دیدم که سرتو آوردی پایین و دهنتو رو قالی گذاشتی و اونو با دهن بلند کردی
بله اینم یه روش برا بلند کردن یخ لیزه
اینم از دروازه باز کردنت
دالی من اینجام
چقدر خوبه اینجوری نگاه کردن