دومین سری شاهکارهای منصور گلی
خسته نباشی گل پسرم
دیروز که داشتم برات مطلب می نوشتم تو هم پیشم بودی
ولی دیدم که ساکتی تعجب کردم ولی وقتی نگات کردم
فهمیدم چرا ساکت نشستی
بله جونم یه کاغد پیدا کرده بودی و داشتی اونو می خوردی (شکموی مامان )
چیزهایی که تو این ١ ماه یاد گرفتی :
اول فقط پاهاتو بالا میوردی حالا دیگه می تونی :
با دو دست پاهاتو بالا نگه داری ....
یک هفته ای است که انگشت پاتو به دهن می رسونی
و اونو تو دهنت می زاری ......
الان دو هفته ای است که دیگه خودت و
بدون پشتی راحت میشینی .......
الهی دورت بگردم این مدت لثه هات هم خیلی درد می کنن
و هر چی میبینی تو دهنت میزاری و فشار میدی.....
تازه از پریروز هم وقتی که نشستی اگه چیزی رو زمین
ببینی شیرجه میری براش ......
٣ هفته ای است که بیا بیا رو یاد گرفتی و وقتی بهت می گن
بیا دستت رو بلند می کنی تا تو بغل بری ......
الان دیگه غلت زدن رو از رو شکم به پشت و
بعد از رو کمر به شکم انجام میدی ........
تا حدوی یاد گرفتی سینه خیز جلو بری و اول سینه ات رو
بلند می کنی بعد با پا فشار می دی میری جلو.......
وقتی خوابیدهای نیم خیز میشی که بشینی برای همین
دیگه می ترسم تو کریرت بزارمت ..........
تلفن، کیبورد ، موبایل و کاغذ خیلی دوست داری.....
الهی قربونت برم اونقدر عاشق باباتی که وقتی اونو میبینی
ذوق میزنی و با صدای بلند می خندی و دیگه فقط باباتو میبینی..
تازه وقتی آجی نیلوفرو هم ببینی برا اون هم ذوق میزنی...
خدارو شکر موهاتم که ریخته بودن تا یه مقداری دراومدن....
حالا یه سری عکس برات تو ادامه مطلب میزارم
اینم کاغذی که خورده بودی
آفرین به پسمل ورزشکارم
خوشمزس گلم
بله من دیگه به تنهایی میشینم
گازش نگیر مامان گناه داره
از شیرجه جانانه شما سپاسگزاریم
آآآآآآآی کمک پام گیر کرده
بابا زود باش منو بغل کن...
یکم دیگه تلاش کن....
آفرین دیگه داره تموم میشه
دیدی تونستی
نخسته
چی شد عزیزم دوباره برگشتی
برو برو برو برو
عزیز مامان کی تنبیهت کرده که داری سینه خیز میری؟؟؟؟
من وقتی بابامو میبینم انگار تموم دنیا رو بم دادن
دوباره باباتو دیدی که ذوق میزنی ؟؟؟
نه آجی نیلوفرو دیدم
نه به اون شوری شور نه به این بی نمکی .......