خبر های خوش بیاد ماندنی
سلام باقلوای مامان
بازم دیر برات شروع به نوشتن کردم ولی این بار
خبر خیلی داغو خوشی رو می خوام
برات بنویسم و بعد از این خبر، تمامی مطالبی رو که
برات اتفاق افتاده مینویسم
من خیلی خوشحالم و انگار دارم بال در میارم و
نمی دونم که این خبر خوب رو از کجا ،شروع
به نوشتن کنم
بالاخره بعد از سخت گیری های
زیاد خاله زهره برا ازدواج ،
این بار به خواستگارش جواب رد نداد
و بالاخره موافقت کرد
هووووووووررررررررررراااااااااااااااا..........
روز شنبه ٥/١٢/٩١ نامزدی خاله زهره جون بود و
قرار شد که جشن رسمی نامزدی رو روز
پنجشنبه شب بگیرن
و روز جمعه هم عقد کنن ...
الهی که به پای هم پیر بشن
و مبارکشون باشه
فندوق مامان ،اینم از خبرهای خوب این پستت ،
ایشالاه که هر چه زودتر بزرگ بشی و خبر خوب
عروسی خودتو بنویسم
یه سری عکس هم گرفتم و چون دوربین
شوشتر جا موند
عکس ها رو بعدا" تو پست های بعدی میزارم