نفس مامان محمد منصورنفس مامان محمد منصور، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

تقدیم به دومین ستاره درخشان زندگی ما

اولین عید نوروز نی نی گل

امسال خونه تکونی به عهده عزیز جون خاله اینا- بابایی و آجی نیلوفر بود وای حسابی خسته شدن ولی خونه رو مثل یه دسته گل تمیز کردن  دستشون درد نکنه ایشالاه بتونم تلافی کنم   هر کدوم یه کاری رو به عهده گرفته بودن مثلا" بابایی قالی ها رو شست بقیه هم تمیز کردن و دکوراسیون خونه رو عوض کردن و عزیز جون هم پرده ها رو دوخت        من و آجی نیلوفر قبل از تحویل سال سفره هفت سین انداختیم و همه مون  دور سفر نشستیم تا سال تحویل بشه .   امسالم مثل سال های قبل سال خوبی رو  با هم شروع کردیم ولی با یه تفاوت زیبا! هر ساله سه نفری کن...
8 خرداد 1391

تقدیم به نی نی گل

دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمر جاویدان بماند خدا را میدهم سوگند بر عشق  هر آن خواهی برایت آن بماند  بپایت ثروتی افزون بریزد که چشم دشمنت حیران بماند تنت سالم سرایت سبز باشد برایت زندگی آسان بماند تمام فصل سالت عید باشد چراغ خانه ات تابان بماند       ...
8 خرداد 1391

ششمین ماه بارداری

در تاریخ ٢٧/١/٩١ بازهم نوبت دکتر داشتم، اول خانم دکتر فشارمو گرفت و بعد منو وزن کرد و گفت: تو بجای اینکه وزن اضافه کنی داری مرتب کم میکنی این دفعه ٣ کیلو وزنت کم شده و  باز برام سونو نوشت و گفت اول سونو رو انجام بده اگر جنین مشکلی نداشت برات آزمایش می نویسم تا ببینم خودت سالمی یا نه؟ وقتی حرفای خانم دکتر رو شنیدم ترسیدم که یه دفعه خدایی نکرده  برا تو گلم مشکلی پیش نیومده باشه. فردا صبحش یعنی ٢٨ ام من و بابایی رفتیم سونو و بعد از یک ساعت  نوبتم شد. بعد از سونو آقای دکتر گفت: که جنین هیچ مشکلی نداره و خدا رو شکر وزنش خوبه و تقریبا ٨ ٠٠ ...
8 خرداد 1391

ایام فاطمیه و ادای نذرها برای نی نی گل

بر حاشیه ی برگ شقایق بنویسید گل تاب فشار در و دیوار ندارد...     یا علی رفتم بقیع اما چه سود/ هرچه گشتم فاطمه آنجا نبود/ یا علی قبر پرستویت کجاست؟/ آن گل صد برگ خوشبویت کجاست؟/ هرچه باشد من نمک پرورده ام/ دل به عشق فاطمه خوش کرده ام   اوایل اردیبهشت ایام فاطمیه بود یعنی موقع سوگواری برای شهادت  بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س)، منم که نذر کرده بودم تا تو  این ایام ٥ روز روضه واسه سلامتیت بگیرم حالا باید نذرمو ادا میکردم.  زن عمو اشرف تو خونه خودشون برا سلامتی ما نماز امام زمان خوند،  و منم ٥ روز روضه گرفتم و روز آخر روضمون عزیزجون برا سلامتی تو ...
8 خرداد 1391

هفتمین ماه بارداری

  هفته گذشته یعنی یک شنبه ٣١ اردیبهشت عزیزجون همراه خاله زهره و خاله نرگس اومدن اهواز منم از روزی که  اونا اومدن از فرصت استفاده کردم و به خاله زهره گفتم ت ا تمام  مطالب رو که تا حالا وقت  نکرده بودم بنویسیم، تایپ کنه. ووواااااااااای خاله جوووووونم دستت درد نکنه که این همه برام زحمت کشیدی.  بووووووووس....   روز دوشنبه رفتیم خونه عمو حسین سربزنیم بعد فاطمه دختر عموم رفت و یه هدیه آورد و گفت اینو برا نی نی گل گرفتم  وقتی بازش کردم یه سشوار بود به شکل اردک، خیلی خیلی قشنگ بود دست گلش درد نکنه. بعد م...
8 خرداد 1391

اولین سوغاتی نی نی گل

اواخر فروردین عمه صدیقه (عمه مامانی و خاله  بابایی) به همراه شوهر و پسر و عروس و نوه هاش  وقتی میخواستن به سفر خونه ی خدا مشرف بشن عزیزجون از فرصت استفاده کرد و یه سری  لباس شیک خرید و به اونا داد تا همراه  خودشون ببرن و  متبرکشون کنن تا اولین روزی که  به دنیا میای اونا رو تنت کنم. وقتی برگشتن برات لباسا رو متبرک کرده بودن تازه چند تا سوغاتیم برات  آورده بودن و عمه صدیقه لباسایی رو که خودش برات خریده بود متبرک هم کرده بود.   عکسها در ادامه مطلب اینم لباسایی که عزیز جون به عمه صدیقه داد قربون اون لباسای ...
8 خرداد 1391

ماه رجب و دعای عزیز جون برا نی نی گل در شب آرزوها

حلول ماه مبارک رجب، مبارک باد.    امسال  ٣ خرداد  مصادف با شروع ماه مبارک رجب     بود و ما از خدا خواستیم تا تو به سلامت دنیا بیایی، چون خدا فرموده : هر که در این ماه مرا بخواند ، اجابتش کنم و هر که حاجت آورَد ، عطایش کنم .   من نذر کرده بودم برای سلامتیت تو ماه رجب به زیارت قدمگاه حضرت خضر نبی (ع) که در شهر شوشتره برم.            ماه (رجب)، ماه من ، بنده، بنده من                  &...
8 خرداد 1391