نفس مامان محمد منصورنفس مامان محمد منصور، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

تقدیم به دومین ستاره درخشان زندگی ما

اولین عید نوروز نی نی گل

1391/3/8 23:41
1,027 بازدید
اشتراک گذاری

http://ahadpop.googlepages.com/ya-mogaleb.jpg

امسال خونه تکونی به عهده عزیز جون خاله اینا- بابایی و آجی نیلوفر بود

وای حسابی خسته شدن ولی خونه رو مثل یه دسته گل تمیز کردن 

دستشون درد نکنه ایشالاه بتونم تلافی کنم

nieuwjaar038.gif 

هر کدوم یه کاری رو به عهده گرفته بودن مثلا" بابایی قالی ها رو شست

بقیه هم تمیز کردن و دکوراسیون خونه رو عوض کردن و عزیز جون

هم پرده ها رو دوخت

http://www.mobin-group.com/image/reg/images/7376IMAGE63372.jpg    

 من و آجی نیلوفر قبل از تحویل سال سفره هفت سین انداختیم و همه مون

 دور سفر نشستیم تا سال تحویل بشه.

 

با آرزوی سالی شاد و پر از کامیابی ني ني شكلك

امسالم مثل سال های قبل سال خوبی رو  با هم شروع کردیم ولی با یه

تفاوت زیبا! هر ساله سه نفری کنار سفره هفت سین می نشستیم ولی

امسال جمع مون چهار نفره شده بود.

موقع تحویل سال همه مشغول دعا کردن بودیم منم برا خودتو آجی نیلوفر کلی

 دعا کردم و از خدایه مهربون:

سعادت، سخاوت، سربلندی، سروری، سرسبزی،

 سلامتی و سرور که بهترین هفت سین زندگی

 است را برای شما آرزو کردم.

امسال سال ،هم سال نهنگ  و هم اژدها بود

ني ني شكلك  

بعد از تحویل سال، نوروز رو به هم تبریک گفتیم و بابایی به من و آجی نیلوفر 

عیدی داد و بعد آماده شدیم تا برا عید دیدنی به خونه فامیل بریم.

بعد از رفتن به خونه عمو حسین(عمومامانی،دایی بابایی)  و مامان بزرگ

 (مامان بابایی)  و عمه مژگان(عمه بزرگت)  و... به سمت شوشتر حرکت

کردیم.

شوشتر که رسیدیم اولین جایی که رفتیم خونه ی عزیزجون بود، عزیزجون و

خاله زهره و خاله نرگس اول به آجی نیلوفر عیدی دادن و بعدم به تو عیدی

دادن و گفتن اینم عیدی نی نی کوچولومون

ني ني شكلك و تخم مرغ رنگي.

بعد هم به خونه بقیه فامیل رفتیم و خیلی خوش گذشت

قرار بود که تعطیلات نوروز به مسافرت بریم اما به خاطر اینکه برا تو مشکلی

پیش نیاد منصرف شدیم آخه قبل از عید اسممونو واسه رفتن به خونه خدا

اعلام کرده بودن که بعد از تعطیلات مشرف بشیم اما وقتی که با خانم دکتر

صحبت کرده بودم اجازه نداد و گفت چون جفت پایینه برامون ضرر داره.

چند روز از عید رو شوشتر موندیم و بعد اهواز اومدیم و تو خونمون یه

مهمونی خیلی بزرگ دادیم و حدود 90نفر از فامیل خونمون دعوت بودن البته

دست عزیزجون و خاله ها درد نکنه که حسابی تو زحمت افتادن

ني ني شكلك و ماهي.

راستی گلم دومین مسافرت کوچولوتم تو ایام عید به آبادان رفتی، عزیزجونم که

 هرجا میره برات سیسمونی میخره از آبادان هم برات چندتا لباس خرید

.    

 تو ایام عید هر وقت مهمانی میرفتیم و هرکی رو می دیدم اول از همه سراغ

تو رو میگرفتن و از سلامتیت جویا می شدن و می پرسیدن که بچه دختره یا

پسر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منم که می خواستم تا موقع زایمان همه سوپرایز بشن و

براشون تازگی داشته باشه می گفتم معلوم نیست و خودتون حدس بزنید!!!

بعد همه می گفتن دختره، به جز یه نفر که اونم دختر عمه ام زینب بود که

باجرات میگفت بچه پسره و اگه پسر نبود من اسم رو عوض می کنم و میزارم

ددددددددشککککککککککککککککر و منم می گفتم که باید آمار بگیریم تا ببینم

                      شِـکـْلـَکْ هآے خـآنــــومے    شِـکـْلـَکْ هآے خـآنــــومے  شِـکـْلـَکْ هآے خـآنــــومے  حدس چند نفرتون درسته ....

خلاصه سیزده به در روهم شوشتر موندیم و چهاردهم برگشتم اهواز. آره

عزیزکه مامان اینم خاطراته اولین نوروزته وقتی که تو دل من بودی

ني ني شكلك و تخم مرغ رنگي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان امیر مهدی
7 خرداد 91 22:55
حالا این خانوم کوچولو اسمش چیه؟؟؟؟


نی نی گل
مامان امیر مهدی
7 خرداد 91 22:56
راستی لینکیدمت


مرسی دستت بی بلا