نفس مامان محمد منصورنفس مامان محمد منصور، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

تقدیم به دومین ستاره درخشان زندگی ما

دعای خیر مادر

دو مادر بودندو دوفرزند مادر موقع همراهی فرزند میگفت: مواظب خودت باش و مادر دگر میگفت: ترا به خدا میسپارم ! خداوندا من هم فرزندانم را به تو میسپارم که تو،بهترین نگهبانی. خدایا مرا یاری رسان تا فرزندانم راانسان تربیت  کنم با شان انسانی خدایا طعم لذیذ انسانیت را به آنها بچشان و عاقبتشان را بخیر کن ...
1 بهمن 1391

دومین سری شاهکارهای منصور گلی

      خسته نباشی گل پسرم دیروز که داشتم برات مطلب می نوشتم تو هم پیشم بودی  ولی دیدم که ساکتی  تعجب کردم ولی وقتی نگات کردم فهمیدم چرا ساکت نشستی بله جونم یه کاغد پیدا کرده بودی و داشتی اونو می خوردی (شکموی مامان ) چیزهایی که تو این ١ ماه یاد گرفتی : اول فقط پاهاتو بالا میوردی حالا دیگه می تونی : با دو دست پاهاتو بالا نگه داری .... یک هفته ای است که انگشت پاتو به دهن می رسونی  و اونو تو دهنت می زاری ...... الان دو هفته ای است که دیگه خودت و بدون پشتی راحت میشینی ....... الهی دورت بگردم این مدت لثه ...
1 بهمن 1391

خبرهای داغ و اولین کارها وگفته های1 تا 4 ماهگی منصور خان

عزیز مامان میخوام سری اول گفته ها و شیرین کاریهاتو برات بنویسم گفته ها : اولین کلمه آقا و بعد از اون گل -- یکبار دد -- هته --- لالا--جیش--     چیزهایی که دوست داری : تلوزیون نگاه کردن --شعر حسنی نگو بلا بگو-- کارتون پلنگ صورتی -- حموم کردن تو گوشی بابایی شعر حسنی میای بریم حموم رو داره و تو خیلی اینو دوس داری و وقتی برات میزارمش  تا آخرش نگاه می کنی و با در آوردن صدا از  خودت با اون می خونی کارههای جدید : تا حدودی می تونی بشینی --پاهاتو بالا میاری و...
1 بهمن 1391

اضافه شدن کلمه تازه به صندوقچه کلمات یادگاری پشمکم

خدای مهربونم بهمون کمک کن تا از اماناتی که در دستمون دادی به خوبی محافظت کنیم  و خوب تربیتشون کنیم تا همیشه و در همه حال  به یاد تو و شکرگزار تو باشند   جیگرم بازم سلام امشب هم شهادت امام یازدهم ما ، امام حسن عسکری است و این شب رو به همه ی دوست داران آن حضرت تسلیت می گویم. این هفته هم مانند هفته های قبل رفتیم شوشتر وقتی رسیدیم تا عزیز جون رو دیدی کلی ذوق زدی و رفتی تو بغلش اونم کلی تو رو بوسید عشقم نمی دونی چقدر تو و آجی نیلوفر رو دوست دارن  انقدر زیاد که قابل وصف نیست ............. ...
1 بهمن 1391

هدیه هایی که تو این مدت برا تولدت گیرت اومد

عزیزمامان تو ادامه مطلب کادو هایی که تا الان گیرت اومده  رو گذاشتم تو این مدت هر کجا میرفتی ( پارک --مهمانی-- باغ-- تو احیا و محرم و ....) حسابی کاسبی می کردی دست همگی درد نکنه ادامه مطلب منتظرتونه این کلید زیبا از طرف بابایی این گل نازم از طرف آجی نیلوفر این دسبند زیبا ،از طرف عزیز جون اون پلاک ان یکاد زیبا که نزدیک خرگوشه است از طرف عمو حسین مامانی متاسفانه چون گم شد عکس تکی ندارم اون پلاک هم از طرف خاله نرگس جون و زنجیر هم از طرف خاله زهره جون خانم همسایه از طرف خواهر زندایی فرشته (زندایی مامانی)   خ...
28 دی 1391

آی خنده - خنده- خنده آقا منصور همش میخنده

  سلام گوگولی مگولی  !   سلام نون تنوری!     سلام کتری و قوری!     سلام پری و هوری   سلام پیرهن توری!     تو که سنگ صبوری !   کریستال و بلوری !     فدات بشم چه جوری‌! ؟     دیروز رفتیم بازار تا برای ترشی که اولین بار بود  می خواستم درست کنم  دبه ای بخریم وقتی وارد پلاسکو شدیم خانم فروشنده اومد و گفت : ببخشید می تونم کمکتون کنم ؟ تو تا اونو دیدی شروع  به خندیدن و ذوق زدن کردی انگار ...
28 دی 1391

نیم سالگی پشمکم

سلام باقلوای مامانی   بالاخره نیم ساله شدی و الهی که ١٢٠ سال  عمر با برکت و با عزت داشته باشی         روز یکشنبه ٢٤/١٠/٩١ وقتی از خواب بیدار شدیم من و بابایی تو رو بردیم بهداشت خانم بهداشت هم وزنت و هم قدت رو اندازه گرفت وزن :٩٤٥٠ گرم قد : ٦٧ سانت دور سر :٤٣.٥ سانت   گفت همه چیز ماشالاه خوبه،بعد از ما پرسید که  تا حالا کمک غذا هم بهش دادین و من از ترس اینکه بام دعوا نکنه گفتم نه ولی بابایی می خواست  بگه آره که من نذاشتم   خانم بهداشت گفت که از حالا فرنی آبکی براش درست کن &...
26 دی 1391