اولین ماه محرم گل پسرم و عقیقه فندقم
السلام علیک یا أباعبدالله الحسین ...
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش
سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی
سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب
سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر
سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر
سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش
بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش
سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش
به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش
سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب
سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش
السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد تریب السلام علی البدن السلیب السلان علی الثغر المقروع السلام علی الراس المرفوع
در مدرسه ی کربلا ، کودکان به چشم خود دیدند که بابا دو بخــــش است:
بخشی در صحـــــرا ، بخشـــی بر بالایٍ نیــــزه ...
اما اینکـــه عمــــو چند بخش است را فقـط بــابـــا می دانــد ...
السلام علیک یا باب الحوائج ، یا قمر بنی هاشم
السلام علیک یا علمدار حسین و سپهسالار کربلا
السلام علیک یا سقّای طفلان
السلام علیک یا فرزند غضب آلود علی مرتضی
سلام بر تو ای سمبل وفا، صفا، صداقت، شجاعت، مردانگی، دلیری و جوانمردی
السلام علیک یا ابوالفضل العباس
=============================
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
=============================
صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...
صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...
صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...
يا ابوالفضل ع
تا تو بودي خيمه ها آرام بود
دشمنم در كربلا نا كام بود
تا تو بودي من پناهي داشتم
با وجود تو سپاهي داشتم
تا تو بودي خيمه ها پاينده بود
اصغر شش ماهه من زنده بود
تا توبودي خيمه ها غارت نشد
بعد تو كس حافظ يارت نشد
تا تو بودي چه ره ها نيلي نبود
دستها آماده سيلي نبود
تا تو بودي دست زينب باز بود
بودنت بهر حرم اعجاز بود
تا كه مشكت پاره و بي آب
دشمن بر كينه ات شاداب شد
مشك
مشک برداشت که سيراب کند دريا را
رفت تا تشنگي اش آب کند دريا را
آب روشن شد و عکس قمر افتاد در آب
ماه مي خواست که مهتاب کند دريا را
تشنه مي خواست ببيند لب او را دريا
پس ننوشيد که سيراب کند دريا را
کوفه شد علقمه، شق القمري ديگر ديد
ماه افتاد که محراب کند دريا را
تا خجالت بکشد سرخ شود چهر? آب
زخم مي خورد که خوناب کند دريا را
ناگهان موج برآمد که رسيد اقيانوس
تا در آغوش خودش خواب کند دريا را
آب مهري? گل بود و الاّ خورشيد
در توان داشت که مرداب کند دريا را
کاش روي دل خشکيد? ما آن ساقي
روي دست تو نديده ست کسي دريا دل
چون خدا خواست که ناياب کند دريا را
دهم محرم سال 61 هجری قمری بینظیرترین واقعه تاریخی شکل گرفت و طی آن امام حسین(ع) و یاران وفادارش با تیغ جهل و ناآگاهی به شهادت رسیدند، شهادتی که اسلام را احیا و در تاریخ جاودانه شد. |
|
شهادت امام حسین(ع) امام حسین(ع) در سن 57 سالگى در روز جمعه یا شنبه سال 61 هجرى قمرى به شهادت رسید و بنا به مشهور قاتل آن حضرت شمربن ذى الجوشن بود. زره پوشید لذا به ذى الجوشن معروف شد. به نامهاى: رباب، لیلى، زنى که نام اومعلوم نیست و مشهور است بعد از شهادت امام(ع) اسیر شد و در نزدیکى حلب در جبل جوشن طفل خود را به نام محسن بن حسین(ع) سقط کرد و دختر یزدجرد که شاه زنان نام داشت و پس از مسلمان شدن و ازدواج با امام حسین(ع) شهربانویه نام گرفت. شهادت یاران امام حسین(ع) از جمله شهدای کربلا، حضرت عباس عباس بن على(ع) است که چهارمین پسر نامدار حضرت امیرالمؤمنین(ع) و بزرگترین اولاد ام البنین است. کنیه ایشان ابوالفضل و لقبشان سقا است. این بزرگوار در سن 34 سالگى در سال 61 هجرى قمرى بدست زید بن ورقاء وحکیم بن طفیل طائى به شهادت رسید. بعدها به ام البنین شهرت یافت. این خاتون چهار پسر داشت به نامهاى عباس ـ عثمان ـ عبد الله و اکبر که هر چهار تن در کربلا شهید شدند. شبیه ترین فرد به پیامبر(ص) بود . شجاعت ایشان وصف ناپذیر بود، چنانکه در روز عاشورا با اینکه عطش وی را بى تاب کرده بود چندین نفر را به جهنم واصل کرد. نشستن روى اسب را از ایشان گرفت، حضرت خود را بر گردن اسب انداخت و در این هنگام دشمنان بدنش را پاره پاره کردند و او را به شهادت رساندند. مدفن شریف ایشان پایین پاى پدر بزرگوارشان حضرت امام حسین(ع) است. از دیگر شهداى کربلا طفل شیر خواره امام حسین(ع) حضرت على اصغر است . امام حسین(ع) دید که على اصغر از شدت عطش مى گرید، ایشان را به دست گرفت و مقابل اشقیاء آورد و فرمود: اى لشکر اگر بر من رحم نمى کنید بر این طفل رحم نمایید. امام حسین(ع) هنوز سخنانش به اتمام نرسیده بود که حرمله لعین تیرى به سمت حضرت على اصغر(ع) رها کرد که از یک گوش تا گوش دیگر را پاره و ایشان را به شهادت رساند. از حقانیت امام حسین(ع) به محضر ایشان مشرف شد و طلب بخشش کرد و حضرت قبول نمودند. حُرّ از محضر امام حسین(ع) اجازه جنگ خواست، امام(ع) به او اجازه دادند. وى با امام وداع وبر لشکر سیاه دل حمله کرد، چندین نفر از لشکر و بزرگان لشکر عمر بن سعد را به درک واصل کرد. سپاهیان عمر سعد ضربه اى بر سر حر وارد آوردند و همین ضربه به شهادت وی انجامید . سپردن سر امام حسین(ع) به خولى عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(ع) سر مبارک آن حضرت را به خولى سپرد و سرهاى دیگر را تمیز کرد و به همراه شمر بن ذى الجوشن و قیس بن اشعث و عمرو بن الحجاج در روز عاشورا نزد ابن زیاد فرستاد. تا وقت زوال در کربلا ماند و بر کشتگان خویش نماز خواند و همگى را دفن کرد. --------------------- |
ابو عبد الله حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام،
سومین امام از اهل بیت طاهرین و دومین نواده
رسول خدا صلی الله علیه و آله و یکی از دو سرور
جوانان اهل بهشت و دو گل خوشبوی محمد مصطفی و یکی از پنج نفر
اصحاب کساست.
او در سوم ماه شعبان سال چهارم هجری، در
شهر مدینه و در خانه وحی و ولایت، چشم به جهان گشود.
چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رسید،
به خانه علی و فاطمه علیهما السلام آمد
و اسماء را فرمود تا کودکش را بیاورد. اسماء او را در پارچهای
سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص) برد، آن گرامی به گوش
راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت .
به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین
وحی الهی، جبرئیل، فرود آمد و گفت: سلام خداوند
بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون «شبیر»
که به عربی«حسین» خوانده میشود، نام بگذار.
چون علی (ع) برای تو بسان هارون برای موسی بن عمران
است جز آنکه تو خاتم پیغمبران هستی.
و به این ترتیب نام پر عظمت «حسین» از جانب پروردگار،
برای دومین فرزند علی و فاطمه علیهما السلام انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش،فاطمهی زهراء که سلام خداوند
بر او باد، گوسفندی را برای فرزندش به عنوان عقیقه
کشت و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او نقره صدقه داد.
محمدمنصور رفته تا عقیقشو از تو گله بیاره
اینم بع بعی نانازت
نازنینم بابات دعای عقیقه رو تو گوش بره خوندو داره بش قند میده
قربون اون پیرهن توچولوت برم
قبول باشه گلم
اینم خونه عزیز جون اینا
قربونت برم داری به عکس بابا منصور جون نگاه می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام و خسته نباشی خدمت بینندگان عزیز
ایشالاه که از دیدن عکسام خسته نشده باشین
اینم از نذری هایی که عزیز جون برات نذر کرده بود
الهی که خواب های خوب ببینی
محمد منصور و سرورالسادات خانم
غذاهای نذری
پشت سرت هم برابن مالک ،فندقم
اینجا بابا می خواد بره زنجیر بزنه
عزیزم قبول باشه