اولین غلت زدن محمد منصور
هوا کم کم دار سرد میشه ، واسه همین رفتم بازا
تا واست یه کلاه پشمالو بخرم .
بعد از اونم تو یه مغازه لباش نا نازی دیدم و
اونو برات خریدم (مبارکت باشه )
فردای اون روز یعنی 12 /9 با عمه مرضیه و
زن عمو اشرف رفتیم روضه و تو روضه
برا سفره حضرت رقیه (س) بهت یه هدیه کوچولو
که توش اسب بود دادن
13/9 هم اولین غلتت رو زدی که تو ادامه مطلب
عکسشو میزارم
همون روز هم آجی نیلوفر لباس عروسکش
رو تنت کرد که چقدر ناز شدی
این روزا لثه هات خیلی خیلی درد می کنن
و دوس داری یه چیز سفت تو دهنت
بزاری و فشار بدی
عکس ها تو ادامه مطلب
مگه طرفدار استقلالی که آبی پوشیدی ؟؟؟؟/
اینم از کلاه جدیدت
آفرین که خودتو خوب پوشیدی تا سرما نخوری
مبارکت باشه فندقم
مواظب باش نیوفتی گلم
اینم از هدیه ای که تو روضه بهت دادن(سفره حضرت رقیه)
ای شکمو این که دیگه خوردنی نیست
تو این اسبو خیلی دوست داری
اینم از کاردستی آجی نیلوفر
دست از سرم بردارید ..زشته مگه من دخترم؟///....
عزیز مامان می خواد غلت بزنه
آفرین تلاشتو بیشتر کن
بله توووووو می تونیییییییییی.....
بالاخره موفق شدی
خسته نباشی
تازه گلم علاوه بر اینکه غلطت می زنی میتونی سرتو کامل بگیری بالاو سینتو هم از زمین بلند کنی
آماده شدی که کجا بری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خرگوش کوچولو چی می خوری؟؟؟؟؟؟؟
ناناش ناناش ناناشه این پسر شبیه باباشه .
عتاوه بر دست از پاهاتم واسه گرفتن بادکنک استفاده کردی .