نفس مامان محمد منصورنفس مامان محمد منصور، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

تقدیم به دومین ستاره درخشان زندگی ما

جشن 10 روزگی محمد منصور جون:

بازم یه سلام تر و تازه دیگه به پسمل عزیز تر از جونم دیروز یکشنبه مورخ ١/٥/٩١ دهمین روزی  بود که تو پا به این زندگی پر از عشق ما گذاشتی و اگر سر وقت خود به دنیا آمده بودی  یعنی اولین روز زندگی تو گل زیبایم بود . ولی خدا رو شکر که تو با این عجله ای که داشتی زودتر به این کره خاکی پا  گذاشتی تا تو را هر چه زودتر در آغوش گرممون نوازش کنیم . ١٠ روزگیت مبارک باشه خوشمله مامان دیروز بابا علی به خاطر وجود تو در زندگی  عشقولانمون یه جشن کوچولو گرفت  و عمو حسین اینا ، عزیزجو...
5 مرداد 1391

دعای هر روزماه رمضان و یه سری اس مس

  قال الله تبارك و تعالى: يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون. خداوند تبارك و تعالى م ي ‏فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد روزه بر شما نوشته (واجب) شد، چنانكه بر آنان كه پيش از شما بوده‏اند واجب شده بود باشد كه پرهيزگار شويد. سوره بقره آيه 183     رمضان اسمى از اسماء الهى مى‏باشد و نبایست‏به تنهائى ذکر کرد مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنى ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) توجه کنید. امام محمد...
3 مرداد 1391

نام گذاری نی نی گل

وقتی که متوجه شدیم که خدای مهربون تو رو تو دلم گذاشته منو باباعلی یه اسم دختر  و یه اسم پسر انتخاب کردیم . قرار بود اگه دختر بودی اسمتو آترین و اگه پسر بودی منصور بزاریم. میدونی چرا منصور ؟ چون اسم بابای من منصور بود و برای اینکه همیشه اونو یاد کنیم و عزیزجون هم از زمان آجی نیلوفر دوست داشت اگه پسر بود اونو منصور بذاریم ولی برای تو ،گذاشت به انتخاب خودمون  و ما هم همون منصور رو انتخاب کردیم. تو روضه خونی که داشتیم ،ملایی که برامون روضه می خوند وقتی مشکل منو فهمید گفت که تو بچه رو به 12 امام بسپر  و ایشالاه هیچ مش...
31 تير 1391

اتفاقات اولیه در تیر

جمعه 23 تیر:  وقتی بیمارستان بودیم برا  اولین بار خندیدی و بابایی سریع ازت  عکس گرفت.... دوشنبه 26  تیر: من و بابایی و عزیزجون تو رو بردیم بیمارستان نفت تا واکسن ب.ث.ژ بزنی، عصر همون  روزم عزیزجون و خاله نرگس  تو رو بردن پیش دکتر تا چکاب شی و دکتر گفت خدا رو شکر سالمه سالمه... سه شنبه 27 تیر: دوباره من و بابایی  و عزیزجون تو رو بردیم بهداشت  تا بهداشتی بشی، وزنت شده  بود 3200گرم یعنی 280گرم وزن کم کرده  بودی من نگران شدم ...
31 تير 1391

معرفی

                                                                                                         سلام  . . .     سلام ...
30 تير 1391

زمینی شدن دومین فرشته زندگیمون

در تاریخ 23 تیر 91 در ساعت 9 صبح به اتاق عمل رفتم و اونجا همه داشتند آماده میشدن و ساعت 30/9 بود  که عمل شروع شد و آقای دکتر گفت >www.kalfaz.blogfa.com چون بچه داره زودتر  از موعد بدنیا میاد بی هوشی برا بچه ضرر داره و اونو بی حال میکنه ولی بی حسی براش مشکلی نداره و منم قبول کردم بی حس شم. بعد از کمی خانم دکتر گفت  ایشالا که بچه رو به سلامتی  دنیا میاری و هیچ ترسی نداره،  تا داشت این حرفو میزد یه دفعه صدایه بریده بریده گریه نوزادی رو شنیدم اول فکر کردم صدا یه بچه دیگس که تازه متول...
30 تير 1391

عجله تو برای پا گذاشتن تو این کره خاکی

روز چهارشنبه 21 تیر 91 من و بابایی و آجی نیلوفر باهم رفتیم بازار و به سلیقه  بابایی برا اتاق نازت پرده خریدیم.                                                           اول قرار بود اونا را مامان جون بدوزه اما  چون این هفته  نمی خواستیم بریم شوشتر تصمیم گرفتیم خودمون  اونا رو ...
28 تير 1391

تصاویری از سیسمونی نی نی گل

یه سلام با نمک به پسمل ناز خودم اینم یه سری عکس از سیسمونی خوشکلت . امیدوارم که دوسشون داشته باشی.        ◕‿◕   قربون لباسای خوشملت .♥                        ◕‿◕   وای چه قدر کوچمولو  اند.♥     اینم سرویس کالسکه ناز ،نازیت   اینم از تخت و کمد پسمل خوشکل  خودم.. (◕‿◕✿)     اینم از سرویس حمامت ، خوشمل مامان   لطفا" برای دیدن ادامه عکس ها به ادامه مطلب برید" ...
28 تير 1391

روز مادر

فاطمه یعنی شرف، یعنی حجاب فاطمه فخر زنان روز حساب فاطمه یعنی رضای کردگار شاهکار خلقت پروردگار   میلاد فرخنده و با سعادت اسوه ی تمام عیار مکارم و قله ی رفیع  فضائل، صدیقه ی کبری، حضرت فاطمه ی زهرا(س) و هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر را به همه ی مادران تبریک و تهنیت می گویم. شنبه ٢٣ اردیبهشت ماه روز مادر بود صبح زود آجی نیلوفر رفت  مدرسه تا امتحان بده اون روز امتحان زبان انگلیسی داشت، وقتی  برگشت خونه من هنوز خواب بودم،بابایی و آجی نیلوفر منو از خواب  بیدار کردن و گفتن روزت مبارک. بابایی برام یه هدیه، یه جعبه  ...
26 تير 1391